البته همیشه خودمو بد در نظر میگیرم!
توی یه دعوا، در یک معامله، در آموزش ( آموزگار یا دانشآموز )
در بازی فوتبال، در هر چیزی که من توش دخالت دارم
و لحظه ای اتفاق ناخوشایندی میفافته
من کم به خودم گیر نمیدم حتی اگر مشکل واقعا از من نباشه!
آره تو این مورد بدم نمیاد لباس سفید بپوشید و برام دکتر بشید "«نخسه»" بنویسید:
.....................................................................
.....................................................................
..................................................................... .
من شک ندارم یک روانیم در مورد خیلی از اطرافیانمم همینطور فکر میکنم.
ما نیاز به دکتر هم داریم و نیاز به خیلی چیزای دیگه.
ببین کی گفتم : جامعه داره به سمتی میره که دکتر بعد از حرفای بیمارش زار میزنه
و میگه منم همینطور! شاید همین الانم همینطوره اما بعداً بدتره! (رو حرف من حرف نباشه)
پادگان = روزایی که دارم سپری میکنم همه جاش در آینده برام باعث افتخاره
به جز چندتاش که همین الانم احساس شرم دارمـــــ . ( احساس شرم دارم اما تقصیر ندارم)
خدافظ!

این عکسو کی قبلا دیده؟